خانه » غزل شماره 38 دیوان حافظ : بی مهر رخت روز مرا نور نماندست

فال حافظ

غزل شماره 38 دیوان حافظ : بی مهر رخت روز مرا نور نماندست

فال حافظ آنلاین


1.9
(7)

غزل شماره 38 دیوان حافظ

بی مهر رخت روز مرا نور نماندست
وز عمر مرا جز شب دیجور نماندست

هنگام وداع تو ز بس گریه که کردم
دور از رخ تو چشم مرا نور نماندست

می رفت خیال تو ز چشم من و می گفت
هیهات از این گوشه که معمور نماندست

وصل تو اجل را ز سرم دور همی داشت
از دولت هجر تو کنون دور نماندست

نزدیک شد آن دم که رقیب تو بگوید
دور از رخت این خسته رنجور نماندست

صبر است مرا چاره هجران تو لیکن
چون صبر توان کرد که مقدور نماندست

در هجر تو گر چشم مرا آب روان است
گو خون جگر ریز که معذور نماندست

حافظ ز غم از گریه نپرداخت به خنده
ماتم زده را داعیه سور نماندست


تعبیر فال شما :

زندگی بدون او برایت میسر نیست. غم دوری و هجران را نمی توان تحمل کنی ولی فعلا چاره ای جز این نداری و با گریه و زاری کردن کاری درست نمی شود. شاید در آینده وصال یار میسر شود. با امید رسیدن به مقصود با مرگ دست و پنجه نرم کن.


به این فال امتیاز بدید

خیلی ضعیف/ضعیف/متوسط/خوب/عالی

میانگین 1.9 / 5. تعداد آرا : 7

هنوز کسی رای نداده...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.